جز درد و غصه سینه ما را مجیب نیست
زخمی به دل نشسته که هیچش طبیب نیست
خاکم به سر به حضرت هادی چه کرده اند
دشنام بر سلاله ی زهرا عجیب نیست
آقا دلت شکسته ز تیغ زبان خصم
غصه نخور توقعی از نانجیب نیست
ای یوسف شکسته دل من حلال کن
در ما اگر برای تو خیری نصیب نیست
غافل شدیم از تو و از روزگار تو
ور نه چنین جسور شدن در رقیب نیست
ما زنده ایم و قلب شما را شرر زدند
بر سینه ی تو آتشی از پشت در زدند
این دشمنان که زخم شما را نمک زدند
دیروز، کوچه، مادرتان را کتک زدند
امروز جنگ و غفلت عالیجانب ها