ای عمه سادات ، من برات بمیرم
از داغ تو ماتم میگیرم
فدای تو ...
توئی ناموس کبریا
توئی بانوی کربلا
روحی نفسی لک الفداء
فدای تو ...
تو که ماتم کشیده ای
تو که سرو خمیده ای
تو که قطعا شهیده ای
کیه که ، ندونه
همیشه ، میمونه
دین و آئین و قرآن ، زیر دِینت
وجودت ، وجودش
نبودی ، نبودش
یدونه گریه کن ، واسه حسینت
وای
داری میری کم کم ، با قدّ خمیده
صبر تو بانو سر رسیده
یکسال و نیم ...
روضهخونی و سینه زن
واسهی عشق بیکفن
تو و اون کهنه پیرهن
یکسال و نیم ...
تو فقط اشک و ناله ای
داغ یک باغ لاله ای
عزادار سه ساله ای
دمای آخرت ، پیش چشم ترت
خاطراتی میاد ، واسهت عذابه
امون از دل تو ، شده قاتل تو
که جامونده رقیه تو خرابه
وای
اون که تورو کشته ، غصه های شامه
اون غصهی بزم شرابه
تو که دیدی ...
قامتای کمونیرو
رو به روت رأس خونیرو
لبای خیزرونیرو
چی کشیدی ...
با روی نیلی و کبود
جائی که محرمی نبود
شنیدی طعنه از یهود
دیگه داری میری ، حالا دم میگیری
بیا که خواهر تو ، خیلی تنهاست
ای پناه حرم ، سایهی رو سرم
برای دیدنت ، بی تابم عباس
وای
بنت الحیدر زینب زهرامنظر زینب
دم اولم حسین ، دم آخر زینب
کرده محشر زینب ، با برادر زینب
حسن و حسین خلاصه شدن در زینب
بعد عاشورا پیمبر دیگر زینب
ندهد به ظالمان نخ معجر زینب
شام و کوفه هم خطیبهی منبر زینب
بنت الحیدر زینب ، حسین محور زینب
آنکه بر غم هست خاتم زینب است
ناخدای کشتی غم زینب است
عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب ..
جان جانان زینب ، نور ایمان زینب
عالم مفهمه ، روح عرفان زینب
علم و قرآن زینب ، تیغ برّان زینب
تاج و تخت ظالمان ، کرده ویران زینب
ای مبلّغ حسین پشت میدان زینب
مسجد کوفه معلم قرآن زینب
بی حسین نداره ماندنت امکان زینب
میدهد جان زینب ، پای پیمان زینب
کربلا شهریست ای دل شهریارش زینب است
اعتبارش از حسین و اقتدارش زینب است
عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب ..
علی هیبت زینب ، با ابهّت زینب
برده از ملائکه گوی سبقت زینب
با صلابت زینب ، اوج عزت زینب
جبل الصبر مدد اسوهی عفت زینب
داده با برادرش دست بیعت زینب
نوکری خواهی اگر تحت خدمت زینب
کافیست این همه را ، یک اشارت زینب
ذکر هیئت زینب ، مدد حضرت زینب
کربلا خواهی اگر از زینب کبری بخواه
چون کلید کربلا در اختیار زینب است
عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب
تو رفتی،گله ای ندارم
خزونم،برا تو میبارم
برای سَرِ تو برادرم
یه دنیا دلشوره دارم
شده آرزوی خواهرت
تنها با قلب بی قرار
کاشکی سر تو رو زمین
آروم بذاره نیزه دار
تو بازار، خجالت از سرت کشیدم
تو بازار، به آخرین نفس رسیدم
تو بازار، به جون مادرم بریدم
حسین،حسین..
میبینی نمی بینه چشمام
نمونده رمقی به پاهام
خدایا چه سر و صداییِ
دَمِ این دروازه ی شام
میخنده حرمله حسین
چشماتو وا کن و ببین
اطراف نیزه ی علی
پا میکوبه رو زمین
تو بازار، حراجِ روسری و معجر
تو بازار، رو نیزه ها علی اصغر
تو بازار، رسیده کار ما به آخر
تو بازار، خجالت از سرت کشیدم
تو بازار، به آخرین نفس رسیدم
تو بازار، به جون مادرم بریدم
حسین،حسین..
رسیده نفس های آخر
میوفتم یاد تو برادر
تو گودال، سر تو رو می بُرند
بمیرم برای مادر
میزد صدا تو رو حسین
وای از کبودی تنت
دریای خون شدی چرا
حتی نمونده پیکرت
بُنَیَّ،تو رو به خاک و خون کشیدند
بُنَیَّ، سر از تنت چرا بریدند
بُنَیَّ، پاشو که تا حرم رسیدند
تو بازار، خجالت از سرت کشیدم
تو بازار، به آخرین نفس رسیدم
تو بازار، به جون مادرم بریدم
حسین،حسین..
قاصدکا همه میدونن ، روز آخریمه
بذار که تشنه جون بدم چون ، سهم خواهریمه
یا حسین ، ببین خمیده قدم
حالا شده اسم تو ، أشهدم
وای ... برات گریه کردم هرشب
وای ... نیفتاده اسمت از لب
وای ... بیا که بریده زینب
منو ببخش اگه تا حالا ... واسه تو نمردم
منو ببخش اگه برات کم ... تازیانه خوردم
منو ببخش اگه تنترو دست خاک گرم ... صحرا سپردم
یا حسین ، ببین خمیده قدم
حالا شده اسم تو أشهدم
تموم زندگیتو خواهر ، پای من گذاشتی
معلومه از قد هلالت ، روز خوش نداشتی
خواهرم ، چطوره وضع پَرِت
چطوره زخمی که بود ، رو سرت
وای ... نمیره ز یادم اون حال
وای ... چطوری توی اون جنجال
وای ... خودترو رسوندی گودال
منو ببخش اگه نمازت رو شکسته خوندی
کشون کشون خودترو پای رأس من کشوندی
منو ببخش اگه زمین خوردی همش تو صحرا ، هی جا میموندی
منو ببخش اگه تا حالا ،واسه تو نمردم
منو ببخش اگه برات کم ،تازیانه خوردم
منو ببخش اگه تنترو ،دست خاک گرم ... صحرا سپردم
یا حسین ، ببین خمیده قدم
حالا شده اسم تو ، أشهدم
سنگرنشین عرصه ایثار زینب است
تکرار عزم حیدر کرار زینب است
پرچم فتاد از کف عباس ، باک نیست
اینک حضور سبز علمدار زینب است
ای بلبل حسین ، تو تنها نماندهای
بابا سفر نموده تو را یار ، زینب است
خون میچکد زتن گرت از تازیانهها
غمگین مباش چونکه پرستار زینب است
قامت اگرچه از غم هجران خمیده داشت
بر قلب خصم ، حسرت یک آه را گذاشت
آن کس که با کلام خود اعجاز میکند
با دستهای بسته ، گره باز میکند
گه مادر است و دامن او پرورد شهید
گه دختر است و بهر پدر ناز میکند
گه خواهر است و گرمی پشت برادرش
گه چون علیست خطبه چو آغاز میکند
گاهی علم کشد به سر دوش و گاه مشک
گه خویش را به هیأت سرباز میکند
گه عاشق است و بر لب او ذکر یاحسین
گه با دو دست بسته سفر کرده باحسین
ماهی که رویش از غم گلها کشیده بود
صدها ستاره از شب و روزش چکیده بود
وان هاجری که پا گذر چشمههای خون
هفتاد بار دشت بلا را دویده بود
خونین رخ پدر ز جفا دیده بود لیک
بر روی نی جمال برادر ندیده بود
اما نداد از کف جانش امید را
در هم شکست خانه کفر یزید را
نوحه خوان شعری بخوان زینب پسند
تا شوی در پیش زهرا سربلند
خوانیأش آواره ، خود آواره ای
خوانیأش بیچاره ، خود بیچاره ای
نسبت آوارگی بر او مده
نسبت بیچارگی بر او مده
![Profile Pic Profile Pic](http://aein-mastan.rozblog.com/user/aein-mastan.jpg)
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****