بیاین با هم بریم به سرزمینِ کربلا
به یادِ بچه هایِ جنگ و شیمیائیا
همه حسینیا .. همه حسینیا .. همه حسینیا
به سینه سنگِ سنگرایِ عشقُ میزدن، کجا بودیم؟
با رمزِ یا حسین به جبهه ها میومدن، کجا بودیم؟
به عشق دشت کربلا شدن خونین بدن، کجا بودیم؟
آقای من .. اَبی عبدالله حسین ...
آقا فراق و هجر و دوریمُ زِ کربلا
گذاشته ام به پای اَلبَلاءُ لِلوَلا
سَلامُکَ علی .. سَلامُکَ علی .. سَلامُکَ علی
شبایِ جمعۀ حریم تو قشنگترین شبای من
منو به نوکری قبول کنی همین بسه برای من
بدون تو نمیرسه به جایی یا حسین صدای من
آقای من .. اَبی عبدالله حسین ...
آقا با نوکریِ دست و پا شکسته ام
اگه نگیری دستمو زِ پا نشسته ام
خلاصه خسته ام .. خلاصه خسته ام .. خلاصه خسته ام
دلم خوشه که زلفمُ گره زدم به پرچم عزات
رسونده ام خودم رو هرجوری بوده به کشتیِ نجات
به سینه و به سَر زدن هامونه باقیات و صالحات
آقای من .. اَبی عبدالله حسین ...