داغ به دل نشسته سلام
ای قلب زار و خسته سلام
پاهای پُر ز آبله و...
ای دستهای بسته سلام
ای ماه پر تلاطم و شور
ای آه و سوز و گریه سلام
انگشتر امام من و
ای معجر رقیه سلام
سالار عشق قافله و
ای رهبر و امام سلام
کامل ترین روایت عشق
ای حج ناتمام سلام
رأس به روی نیزه سلام
ای نیزه ی شکسته سلام
بالا نشین ترین بدنِ
به خاک و خون نشسته سلام
ای خیمه و حسینیه ها
زنجیر و طبلِ دسته سلام
ای صاحب عزای حسین
بی بیِ دلشکسته سلام
ای مسلم ابن عوسجه و
ای عابس و بریر سلام
ای پیر راه عشق حبیب
ای حضرت زهیر سلام
لیلای دشت کرب و بلا
پیغمبر جوان حسین
صدها سلام برتو علی
ای ماه آسمان حسین
یا اباعبدالله.....
یابن عم کوفه میا هیچ کس یار تو نیست
زین همه خلق یکی طالب دیدار تو نیست
میثم آسا به سردار هوادار توام
تا نگویند کسی میثم تمار تو نیست
یوسف فاطمه از کوفه حذر کن که دگر
غیر غم قافله ای بر سر بازار تو نیست
زان همه نامه نگاری که نوشتند بیا
یک نفر نامه نویس بر در دربار تو نیست
پادر این معرکه مگذار که جان در خطر است
برو آنجا که کسی در پی آزار تو نیست
فکر و رحمی به جوانی اکبر کن
ز آنکه رحمی به دل دشمن خونخوار تو نیست
گر بیایی به جز از خنجر و شمشیر و سنان
میزبان تو و عباس علمدار تو نیست
گربیایی هدف تیر شود اصغر تو
ایمن از باد خزان آن گل گلزار تو نیست
لااقل اهل حرم را تو به همراه میار
که حیا را خبری برسر اشرار تو نیست
تا که سیلی نخورد دختر دردانه تو
کوفه جای زن و فرزنددل افکار تو نیست
آب مهریه زهرا ست ولی بر لب آب
قطره ای بهر لب خشک گهر بار تو نیست
میا کوفه که اکبر نوجوان است
علی اصغرت شیرین زبان است
میا کوفه که زینب خوار گردد
اسیر فرقه کفار گردد
تمام عشق را بار شتر کن
دو چشم خویشتن دریای درّ کن
اگر قصد دیار کوفه داری
تمام مشکها را خوب پر کن
چنان در کوفه من غمگسارم
گه بر دیوارها سر می گذارم
دل دیوار ها هم گر چه سنگ است
از این بهتر پناهگاهی ندارم
سرم را خاک راه خواهرت کن
دو طفلم را غلام اکبرت کن
دلی كه سینه زن هر شب محرم شد
صدای هر تپشش ذكر یا حسینَم شد
به یاد غربت یك لحظه تو این گونه
بساط گریه هر روز من فرا هم شد
شبی كه در دل من خیمه زد غم از هر سو
دلم حسینیه بغض و آه و ماتم شد
فدای زلف پریشان تو كه بر نیزه
برای قافله سالاری تو پرچم شد
فرشته مثل رقیه سیاه می پوشد
حسین سایه تو از سر همه كم شد
همیشه هر شب جمعه امید دارم كه
دوباره زائر شش گوشه تو خواهم شد
قسم به عشق كه رنگ حسین می گیرد
دلی كه سینه زن هر شب محرم شد
شاعر: یوسف رحیمی
ای آنکه مهر خاتم بوسیده حنجرت را
ارباب من تو هستی دریاب نوکرت را
ای نور چشم زهرا با چشم دل نظر کن
با دست بسته بنگر سرباز سنگرت را
صیاد بی همتت در سنگر شهادت
از سنگ کین شکسته بال کبوترت را
مولا بیا به کوفه کاین بی حیا جماعت
در خاک و خون کشیدند پیغام آورت را
این کوفیان بی دین از نسل مدینه برگرد
اینجا میا که دشمن سازد جدا سرت را
خواهی اگر بیایی تنها بیا به کوفه
همراه خود میاور شش ماهه اصغرت را
ترسم به کوفه آئی بینی تو قطعه قطعه
با تارک شکسته آزاده اکبرت را
ترسم به کوفه آئی لب تشنه خصم کافر
سازد جدا ز پیکر دست برادرت را
مسلم از فراز بام می دهد بر تو پیام
جانب کوفه میا حجت حق ای امام
کوفیان را به خدا شرم و حیایی نبود
نه همین شرم و حیا بلکه خدایی نبود
بگذر از کوفه میا
ای عزیز مصطفی
نزد این قوم دنی گر شوی تو مهمان
میزبانیت کنند با نیزه و تیر و سنان
گر بمیرد ز عطش رقیه آبش ندهد
غیر سیلی به خدا کس جوابش ندهد
بگذر از کوفه میا
ای عزیز مصطفی
گر بیایی اکبرت زیب نی گردد سرش
گردد از تیر و سنان پاره پاره پیکرش
قاسمت کشته و عباس تو پرپر بشود
هدف تیر ستم گلوی اصغر بشود
بگذر از کوفه میا
ای عزیز مصطفی
دست من را بسته اند جانم از کین خسته اند
بهر قتل تو میا منتظر بنشسته اند
گربیایی سرت از سنگ ستم می شکند
شرح جانسوز ز غمت نیش قلم می شکند
بگذر از کوفه میا
ای عزیز مصطفی
![Profile Pic Profile Pic](http://aein-mastan.rozblog.com/user/aein-mastan.jpg)
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****