دریای بی كرانی
داری چه قبله گاهی و چه جمكرانی
تو صاحبِ دل ها و صاحب الزمانی
میشه یه روز آخر حكومتت جهانی
جانِ جانی،جانِ جانی
بیا بیا دلای منتظرا مستته
بیا بیا دوای دردای ما دستته
سیمای تو از جنس مولاست
رویای تو از جنس باور
انصارِ تو از جنس سلمان
اصحابِ تو از جنس بوذر
یابن الزهرا العجل مولا
حیرونت آسمونا
دخیل عباتن تموم كهكشونا
تویی تو مهربون ترین مهربونا
الهی كه محشور بشیم با ندبه خونا
ندبه خونا
یابن الزهرا العجل مولا
دلهامون بی قراره
کاره عاشق همیشه انتظاره
روز ظهورتو هوا خودِ بهاره
میآیی و دست تو تیغ ذوالفقاره
ذوالفقاره
فدایی تو میشن عیسی و خضر نبی
حسین حسین میگی و فدایی زینبی
دنیامون شده پر از آشوب
كاش امر فرج بشه اصلاح
تا كه ما ببینیمت آقا
همراه پرچم ثارالله
یا مهدی یا مولا ...
رو دستایِ تو مداوای دردم
غرقِ نورم و هوایِ تو کردم
میرسه اون روزی که دورت بگردم
شبه عشقه آسمونه ، قناری ترانه خونه
تو این کوچه ها پیِ تو ، دلم سرگردونه
عشقم اینه بیفتم به پات
رویام اینه بمیرم برات
آقا دار و ندارم فدات ...
خوش به حال اون که سرش رویِ خاک پاته
خوش به حال اون که دلش یارِ آشناته
خوش به حال اون که محرمِ نگاته
عشقم اینه بیفتم به پات
رویام اینه بمیرم برات
آقا دار و ندارم فدات ...
دنبال تواند دلهای که تنگه
شمشیر تو با سیاهی میجنگه
پرچمِ یا حیدر تو دستات قشنگه ..
اینه آرزوم همیشه
تو قلبم دومونده ریشه
یه روزی اگه کنارِ تو باشم چی میشه
اون که خواب و قرارش تویی
اون که دار و ندارش تویی
اجرِ این انتظارش تویی ..
خوش به حال اون که به عشق تو زنده باشه
خوش به حال اون که از عشقت میخواد فدا شه
خوش به حال اون که درد تو دوا شه
عشقم اینه بیفتم به پات
رویام اینه بمیرم برات
آقا دار و ندارم فدات ...
قلبه این کویر گلستان با تو
لبهای همه غزل خونه با تو
دردِ بی درمونی نمیمونه با تو ..
دوای تمومه دردها ، امیر تموم دنیا
عزیز تمومه دلها ، تویی یا بن زهرا
غرقم تو آل یاسین عشق
غرقِ رویایِ شیرین عشق
دینم با تو شده دینِ عشق ..
خوش به حال اون که دلش رو به راه آورده
خوش به حال اون که دل و خونه ی تو کرده
خوش به حال اون که دنبالت میگرده
عشقم اینه بیفتم به پات
رویام اینه بمیرم برات
آقا دار و ندارم فدات ...
گر رفتم از پیش تو من زار و پریشان آمدم
بر درگهت ای دلستان با چشم گریان آمدم
یابن الحسن یابن الحسن…..
گر پا کشیدم از درت بگذر ز جرم نوکرت
ره ده که آیم بر درت با آه افغان آمدم
بس رخ بگردانم ز آب لب تشنه دنبال سراب
رفتم شدم خانه خراب آخر پشیمان آمدم
یابن الحسن یابن الحسن…..
چون تو را دارم چه غم دارم که غمخوارم تویی
در دو عالم من چه کم دارم که دلدارم تویی
آنقدر در میزنم تا در به رویم وا شود
طلعت آن یار غایب در نظر پیدا شود
گر بخواهی یا نخواهی من گرفتار توام
صید گیسو و شکار خال دلجوی توام
جان من کی قابل وصل رخت ای دلرباست
هرچه داری پر بها هر چه دارم بی بهاست
من ندانستم که دوری از تو ما را میکشد
عاقبت ما را فراق یار زیبا میکشد
یادم آید در ازل چشم سیاهی دیده ام
دانه ی خال سیاه و روی ماهی دیده ام
آنقدر در میزنم این خانه را
آنقدر در میزنم این خانه را
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلایَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فی مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَیِّهِمْ وَمَیِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِیَّ وَوَُلَدی وَعَنّی مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِیّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وَاَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی هذَا الْیَوْمِ وَفی كُلِّ یَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً فی رَقَبَتی اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَنی بِهذَا التَّشْریفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضیلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلایَ وَسَیِّدی صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَاَشْیاعِهِ وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَاجْعَلْنی مِنَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ طائِعاً غَیْرَ مُكْرَه فِی الصَّفِّ الَّذی نَعَتَّ اَهْلَهُ فی كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَیْعَةٌ لَهُ فی عُنُقی اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ.
اشک سحر دارم ، غمی سرشار دارم
راهم بده که درد دل ، بسیار دارم
بیچاره ام ، بی سر پناهم ، بینوایم
تنهایِ تنهایم ، ولی غمخوار دارم
اظهار کردم عاشقم ، اما نبودم
آلوده ام ، آلوده ام ، اقرار دارم
از توبه ام ، از ندبه ام خیری ندیدی
تو قلب زار و من فقط آزار دارم
حق داری آقاجان ، اگر من را نبخشی
وقتی که بامن کار داری ، کار دارم
خیلی محبت داشتی ، داری هنوزم
خیلی به دوری از شما اصرار دارم
جان عزیزت ، آبرو داری کن آقا
اصلاً بگو یک نوکر سربار دارم
امروز و فرداهایِ تو کی سر می آید؟
دلواپسم ، چون حالت مُردار دارم
از سفره ای که فاطمه انداخت اینجا
یک لقمه نان دستم بده ... بیمار دارم
محسن فدای مادرش شد ، پشت در گفت:
در راه تو یک جان بی مقدار دارم
در سایه ی لوای تو منزل گزیده ایم
اما چه سود روی تو هرگز ندیده ایم
آقا کجاست جای تو در زندگیمان
در عمر خویش بدون تو نفس ها کشیده ایم
از روی معرفت قدمی بر نداشتیم
اما بدون معرفت عمری دویده ایم
گاهی همین دعا و فغان ها حجاب ماست
پیله به دور خویش پیاپی تنیده ایم
وقت عمل ز گفته ی خود ساده بگذریم
هرگز عمل نکرده به آنچه شنیده ایم
راضی نشد دل تو از این بندگی ما
آن را که بود باب دل خود گزیده ای
تو رشته ی محبت خود را گره زدی
هرجا که ما زمعصیت آن را بریده ایم
من رشته ی محبت تو پاره می کنم
شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم
بیگانگی نگر که من و یار چون دو چشم
همسایه ایم و خانه ی هم را ندیده ای
عمری است در هوای خودت گریه می کنی
عمری است با نوای خودت گریه می کنی
گاهی کنار تربت مخفی مادرت
بر خاک آشنای خودت گریه می کنی
یک شب کنار پنجره فولاد می روی
با حاجت و دعای خودت گریه می کنی
شب های جمعه زائر شش گوشه می شوی
با یاد کربلای خودت گریه می کنی
یابن الحسن...
با خواندن زیارت ناحیه تا سحر
با سوز روضه های خودت گریه می کنی
لایق نبوده ایم انیس غمت شویم
با درد و غصه های خودت گریه می کنیم
ما که اهمیت به غیابت نمی دهیم
از غربتت برای خودت گریه می کنیم
هر هفته نامه های مرا می زنی ورق
بر حال این گدای خودت گریه می کنی
کس تاب آن نداشته همگریه ات شود
تنها تو پا به پای خودت گریه می کنی
تعداد صفحات : 8

وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****