زمان جاری : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 - 7:40 بعد از ظهر
تعداد بازدید 65
|
نویسنده |
پیام |
aboozar
ارسالها : 895
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: ایلام
سن: 29
تشکرها : 20
تشکر شده : 5
|
خاطرات شهدا / خفتگان را خبر از عالم بيداران نيست
شيرزاد از كودكي علاقه ي خاصي به من و مادرش داشت ، هميشه همراه ما بود و تحمل دوري ما را نداشت ، اما چون عاشق امام و انقلاب بود ، زماني كه رفتن به جبهه را تكليف خود دانست ، با عزمي استوار گام به پيش نهاد و آماده ي رفتن شد . فصل زمستان بود . به او گفتم :پسرم اين فصل خيلي مناسب نيست ، در يك وقت مناسب به جبهه برو ! قاطعانه گفت : پدر جان ! رفتن به جبهه يک وظيفه شرعي است و فصل مناسب و غير مناسب نمي شناسد . من را قانع كرد و راهي شد ، شجاعتي شگرف داشت . هرگز نديدم از چيزي واهمه كند و بترسد . اين دو بيت شعر را پيوسته زمزمه مي كرد :
خفتگان را خبر از عالم بيداران نيست
تا غمت پيش نيايد غم مردم نخوري
ماهيان نديده اند غير از آب
پرس پرسان زهم كه آب كجاست
منبع : افلاكيان(خاطرات شهداي دانش آموز كردستان)
امضای کاربر : مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم آن است....
|
|
سه شنبه 26 فروردین 1393 - 00:17 |
|
تشکر شده: |
|
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.