عنوان | پاسخ | بازديد | توسط |
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است | 0 | 544 | aboozar |
دعای پایان ماه صفر | 0 | 245 | aboozar |
حمایت قاطع رهبر انقلاب از شعر عید فطر دکتر حاج میثم مطیعی | 0 | 644 | aboozar |
پیامک ویژه ماه محرم (یک بیتی و دوبیتی) | 3 | 517 | aboozar |
خطبه حضرت عباس (ع) در روز هشتم ذی الحجه بر بام کعبه | 1 | 795 | saeednajafi |
متن و شعر نوحه کودکانه ویژه محرم | 12 | 1160 | aboozar |
آشنایی با سید مهدی میرداماد | 4 | 6812 | amirsajad |
شهید خندان | 0 | 2509 | aboozar |
الشام ..... | 0 | 2370 | aboozar |
وقتی دل تعلق پیدا کند | 0 | 2211 | aboozar |
لبیک یا حسین علیه السلام | 0 | 3655 | aboozar |
کدام سهمیه جبران کننده است.... | 0 | 1504 | aboozar |
بر مشامم می رسد..... | 1 | 18013 | 2505 |
شعر و سبک و های اربعین حسینی فایل صوتی | 6 | 6433 | aboozar |
مجموعه سبک های محرم الحرام (ده شب) | 0 | 14602 | aboozar |
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی | 1 | 2716 | masoudfn |
قوانین انجمن | 1 | 1789 | aboozar |
اشعارو سبک های ویژه شهادت امام باقر علیه السلام | 14 | 3920 | aboozar |
اشعارو سبک های ویژه شهادت امام جواد علیه السلام | 20 | 4279 | aboozar |
عشـــــق بــــازی! | 0 | 3044 | aboozar |
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ
قامت سرو در آن کوچه بهم ریخته بود
زهر انگار ز سر تا به قدم ریخته بود
هر قدم، زیر لبش ناله ی یا زهرا داشت
دردها بود که بر زانوی خَم ریخته بود
گفته بود از غمِ خود پیشِ اباصلت کمی
وای اگر دیدی عبا روی سرم ریخته بود...
+اباصلت من میرم خونه ی مأمون لعنةالله علیه،اگر دیدی عبا به سر کشیدم با من حرف نزن،اباصلت میگه:آقا اومد بیرون از خانه،دیدم عبا به سر گذاشته، هی میان کوچه مینشینه و بر می خیزه
با سر و صورت و زانو وسط حجره فتاد
همهٔ عرش، کفِ حجرهٔ غم ریخته بود
مثل یک مار گزیده، بخودش می پیچید
یادِ گودال در آنجا ز قلم ریخته بود
خوب شد زودتر از مرگ، جوادش آمد
دید بر جان پدر، زهرِ ستم ریخته بود
+یه مرتبه وارد شد ناله میزد:اَبَتا....دوید زانو گرفت سر مقدس رو به زانو قرار داد،صورت به صورت بابا گذاشت، پدر وصیت هاشو کرد،کربلا همه ی اینها برعکس شد، پدر اومد بالای سر پسر
روی زانوی پسر، جان پدر بر لب شد
روی لبهای پسر نوحه و دم ریخته بود
آه، این واقعه در کرب و بلا بر عکس است
اشکِ بابا به پسر، پیش حرم ریخته بود
+آی حسین....
پدری پیش پسر با سرِ زانو آمد
چه پسر، آه که سر تا به قدم ریخته بود
إرباً إربا شده بود آن قد و بالای رشید
یک بدن بود ولی چند رقم ریخته بود
دست خواهر که سرِ دوش برادر افتاد
دید احوال حسینش چه بهم ریخته بود
خوب شد آمدی ای خواهر مظلومه ی من
غم عالم بخدا روی سرم ریخته بود
+نمیدونم چه جوری پا شد از رو زمین، صدا زد: یا فُتْیانَ بَنِی هاشِمٍ جوانها آمدند،اباالفضل اومد، همه اومدن،عبا رو بردن زیر بدن، از یه طرف سر آویزان بود،خون تازه از گیسوان علی می ریخت،زیر بغل حسین رو گرفتن زینب و عباس،به دنبال بدن آوردن توی خیمه، چنان ناله می زد:علی جانعَلَى الدُّنیا بَعدَكَ العَفا حسین.......